صلاه ظهر تابستون،چندتا بچه،تو ی گاری،یادش بخیر...
گاهی اوقات بعضی عکسا پیش آدم خیلی خوشایندن،در واقع با دیدن این عکسا ی حس قشنگ تو وجودش تدایی میشه،حالا شاید با اون عکس ی خاطره یادش بیفته یا ی حرف یا... تو این جور مواقع خود من دوس دارم اون عکسو به هر کی که دور و ورمه نشون بدم! ولی شاید بار ها پیش اومده که واکنش مورد انتظار غیر قابل پیش بینی بوده! یعنی طرف حتی ی لبخند که هیچ نمیزنه؛ چونه و شونه هاشو بالا میندازه و با ی حالت که بدون شک پیش خودش میگه:" این دخدره دیوونس"،سریع عکس بعدی رو میزنه! تو این جور مواقع من بیشتر به بی احساس بودن طرف مقابل فکر می کنم تا دیوونه بودن خودم!
این یکی از اون عکساس:
بچه که بودیم این یکی از مهیج ترین سرگرمی هامون بود! گاهی اوقات دونفره گاهی اوقات هم تکی.تا قبل از این که این عکس رو ببینم ،فک می کردم که این جور بازیا فقط مخصوص ما بوده!
+واسه بزرگ شدن،رو تصویر کلیک شه.